Kitab-i-Iqan/Page14/Arabic271
حال ملاحظه فرمائيد که با وجود امثال اين روايات چه استدلال ها بر عدم تغيير احکام می نمايند با اينکه مقصود از هر ظهور، ظهور تغيير و تبديل است در ارکان عالم سرّاً و جهراً، ظاهراً و باطناً، چه اگر به هيچ وجه امورات ارض تغيير نيابد ظهور مظاهر کلّيّه لغو خواهد بود و با اينکه در "عوالم" که از کتب مشهوره معتبره است می فرمايد: "يَظْهَرُ مِنْ بَنی هاشِمٍ صَبِيٌّ ذُو کِتابٍ و اَحکامٍ جَديدٍ" إلی ان قال "وَ اَکثَرُ اَعدائِهِ العُلَماءُ." و در مقامی ديگر از صادق بن محمّد ذکر می نمايد که فرمودند: "وَلَقَد يَظهَرُ صبيٌّ مِنْ بَنی هاشِمٍ و يَأمُرُ النّاسَ بِبَيْعَتِهِ و هُوَ ذُو کتابٍ جَديدٍ، يُبايِعُ النّاسَ بکتابٍ جديدٍ، عَلی العَرَبِ شَديدٌ. فَإنْ سَمِعْتُم مِنهُ شَيئاً فَاسْرُعُوا إلَيه." خوب وصيّت ائمّه دين و سُرُج يقين را عمل نمودند. با اينکه می فرمايد: اگر شنيديد که جوانی از بنی هاشم ظاهر شد و می خواند مردم را به کتاب جديد الهی و احکام بديع ربّانی بشتابيد بسوی او، مع ذلک جميع حکم کفر و خروج از ايمان به آن سيّد امکان دادند و نرفتند بسوی آن نور هاشمی و ظهور سبحانی مگر با شمشيرهای کشيده و قلب های پر کينه. و ديگر ملاحظه عداوت علما نمائيد که به چه صريحی در کتب مذکور است. با وجود همه اين احاديث ظاهره مدلّه و اشارات واضحه محقّقه، جميع ناس از جوهر صافی معرفت و بيان معرض شدهاند و به مظاهر ضلالت و طغيان اقبال نمودهاند و با اين روايات وارده و کلمات نازله می گويند آنچه نفسشان به آن مايل است. و اگر جوهر حقّ بيانی بفرمايد که مخالف نفس و هوای اين گروه واقع شود فی الفور تکفير نمايند و می گويند: اين مخالف قول ائمّه دين و انوار مبين است و در شرع متين چنين امری و حکمی صادر نشده. چنانچه اليوم امثال اين سخن های بی فائده از اين هياکل فانيه ظاهر شده و می شود.