Kitab-i-Iqan/Page1/Arabic13
و بعد زمان او منقضی شد تا نوبت به موسی رسيد و آن حضرت به عصای امر و بيضای معرفت از فاران محبّت الهيّه با ثعبان قدرت و شوکت صمدانيّه از سينای نور به عرصه ظهور ظاهر شد و جميع من فی الملک را به ملکوت بقا و اثمار شجره وفا دعوت نمود. و شنيده شد که فرعون و ملأ او چه اعتراض ها نمودند و چه مقدار احجار ظنونات از انفس مشرکه بر آن شجره طيّبه وارد آمد. تا به حدّی که فرعون و ملأ او همّت گماشتند که آن نار سدره ربّانيّه را از ماء تکذيب و اعراض افسرده و مخمود نمايند. و غافل از اينکه نار حکمت الهيّه از آب عنصری افسرده نشود و سراج قدرت ربّانيّه از بادهای مخالف خاموشی نپذيرد. بلکه در اين مقام ماء سبب اشتعال شود و باد علّت حفظ لَو انتُم بِالبَصَرِ الحَديد تَنظُرُون وَفی رِضَی اللّهِ تَسلُکُونَ. و چه بيانی خوش فرمود مؤمن آل فرعون چنانچه حکايت او را ربّ العزّه برای حبيب خود می فرمايد: "وَ قَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلاً أَن يَقُولَ رَبِّيَ اللهُ وَ قَدْ جَاءكُم بِالْبَيِّنَاتِ مِن رَّبِّكُمْ وَ إِن يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ إِن يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُم بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ." و بالاخره امر به جائی کشيد که همين مؤمن را به نهايت عذاب شهيد نمودند. اَلا لعنةُ اللّه عَلی القَوم الظّالِمينَ.