Kitab-i-Badi/Persian606: Difference between revisions

From Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki
Jump to navigation Jump to search
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
 
(7 intermediate revisions by the same user not shown)
Line 1: Line 1:
و الله الّذی لا إله إلاّ هو، بلايائی بر اين جمال مظلوم وارد شده كه بر احدی از اوّل ابداع تا حين وارد نشده. امری كه مشهود عالميان است او را انكار نموده ايد. مثل آن که كلّ مشاهده نموده اند كه در امر الله به نفسی مداهنه نفرموده اند و به نفسی ملتجی نشده اند، چنانچه در عراق سركار مشير خواستند معاشرت نمايند قبول نفرمودند، تا آن که بالاخره به مسجد تشريف بردند، چنانچه كلّ شنيده اند. و بعد از ورود به مدينه كبير هم نزد احدی نرفتند و به نفسی توجّه نفرمودند و كلّ شاهد و گواهند. مع ذلك چنين نفسی را مي نويسيد كه با اجامر و اوباش معاشر بوده. و نفسی را كه برای لقمه نان به كلّ نفوس شكايت كرده كه سواد عرايضش الان موجود و زن مخصوص نان به سرايه فرستاده و به استانبول دويده و به هر نفسی ملتجی شده، افعال چنين نفسی مقبول و افعال[۳۲۳]حقّ غير مقبول. ای و الله، كذلك ينبغی لكم و لأنفسكم.
اصل شجره ظلم را عدل شمرده و شجره فضل و عدل را ظالم دانسته. هذا مكرٌ منك و منهم فی أمر الله. آن قدر درايت نداری كه سخنی استماع نمودی تفكّر كنی. در همان ايّام كه زنش به سرايه رفته فو الله كه در اوّل ماه مخصوص او از آن زخرفي كه در هر شهر مي آوردند مع يك بقچه اسبابْ درويش، كه مباشر او بود الان موجود است، برده. و چند نفر هم مجدّد در اين ارض وارد شده بودند، كلّ مطّلع. از جمله جناب ميرزا حيدر علی و سلمان و استاد عبد الكريم از اهل صاد. و مع ذلك مخصوصاً زن به سرايه فرستاده و به همين لفظ گفته نسبت به جمال ابهی كه ما را آورده و نان و لباس بما نمي دهد. و افتضاحی در اين ارض برپاشد كه يكی از قنصل های اين ارض بسيار تعجّب نموده، به شخصی ذكر نمود كه امروز امر عجيبی واقع شده، و جميع اعجام به شماتت برخواستند كه در اين طايفه عصمت و عفّت نيست.

Latest revision as of 23:04, 16 May 2023

اصل شجره ظلم را عدل شمرده و شجره فضل و عدل را ظالم دانسته. هذا مكرٌ منك و منهم فی أمر الله. آن قدر درايت نداری كه سخنی استماع نمودی تفكّر كنی. در همان ايّام كه زنش به سرايه رفته فو الله كه در اوّل ماه مخصوص او از آن زخرفي كه در هر شهر مي آوردند مع يك بقچه اسبابْ درويش، كه مباشر او بود الان موجود است، برده. و چند نفر هم مجدّد در اين ارض وارد شده بودند، كلّ مطّلع. از جمله جناب ميرزا حيدر علی و سلمان و استاد عبد الكريم از اهل صاد. و مع ذلك مخصوصاً زن به سرايه فرستاده و به همين لفظ گفته نسبت به جمال ابهی كه ما را آورده و نان و لباس بما نمي دهد. و افتضاحی در اين ارض برپاشد كه يكی از قنصل های اين ارض بسيار تعجّب نموده، به شخصی ذكر نمود كه امروز امر عجيبی واقع شده، و جميع اعجام به شماتت برخواستند كه در اين طايفه عصمت و عفّت نيست.