Kitab-i-Badi/Persian700: Difference between revisions

From Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki
Jump to navigation Jump to search
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
 
(5 intermediate revisions by the same user not shown)
Line 1: Line 1:
ولكن إنّه بعد إستماع كلمات الله و ما ذاق عمّا أراد، ما شهد أحدٌ فی نفسه سكوناً و قراراً. و قضت عليه أيّام معدودات و فی كلّ حين يزداد شوقه و يشتدّ شغفه بالله بارئه، إلی أن حضر فی فجر يومٍ من الأيّام و كنس بعمامته فِناء البيت و رجع و أخذ سِكّيناً و تجنّب عن العباد و خرج عن المدينة إلی أن ورد شاطی الشّط. قام مقبلاً إلی البيت، بيدٍ أخذ لحاه و بيدٍ آخر قطع حنجره حبّاً للّه المقتدر المهيمن القيّوم. إذاً أرتفع بين النّاس ضوضاء و إرتفعت الصّياح مِن كلّ النّفوس و إجتمعوا فی حوله خلق كثير[۳۷۰]،و رأوا بأنّ السّكين كان بيده و وضع يده علی صدره، فتحيّر بذلك كلّ الوجود، ثمّ أهل ملاء الأعلی، ثمّ أهل مدائن الكبرياء، ثمّ أهل ملكوت الأسماء و جبروت البقا. و كلّهم صلّوا عليه و كبّروا علی وجهه و نزلوا عليه و طافوا فی حوله و إستنشقوا روائح حبّه. و إنّی لو أذكر ما ظهر فی ذلك اليوم، إنّک لن تقبلَ و لن تستطيعَ أنْ تعرفَ و كان الله علی ما أقول شهيد.
نفسی فداه و روحی فداه و سرّی فداه و ظاهری فداه و باطنی فداه و الملك و الملكوت فداه[۳۷۴]و القدرة و اللّاهوت فداه و العزّ و الياقوت فداه و الظّهور و النّاسوت فداه و ما خُلق فی ممالك القِدَم فداه، لأنّه - روحی فداه - ما تحرّك قلمه إلاّ فی هذا الذّكر البديع و هذا الظّهور المتباذخ المنيع و هذا العلوّ المتعالی الرّفيع و هذه الشّمس المشرقة المنير و هذا الأمر الظّاهر الباهر العزيز المنيع. قدری تفكّر كن كه چه می فرمايد آن نقطه وجود و جمال معبود! می فرمايد: ای پروردگار، من اراده نكرده ام اين که باقی بماند بر اين شجر از غصن و ورق و ثمری كه ساجد نشود از برای او يوم ظهور او و تسبيح ننمايد تو را به آن مظهر ظهور به آنچه سزاوار است از برای علوّ علوّ ظهور او و سموّ سموّ بطون او. و می فرمايد: اگر مشاهده نمودی تو، ای پروردگار من، بر من از غصن و ورق و ثمری كه ساجد نشود از برای او يوم ظهور او، پس قطع كن او را، ای پروردگار، از اين شجره! به درستي كه او نبوده است از من و راجع نمی شود به سوی من.

Latest revision as of 02:23, 17 May 2023

نفسی فداه و روحی فداه و سرّی فداه و ظاهری فداه و باطنی فداه و الملك و الملكوت فداه[۳۷۴]و القدرة و اللّاهوت فداه و العزّ و الياقوت فداه و الظّهور و النّاسوت فداه و ما خُلق فی ممالك القِدَم فداه، لأنّه - روحی فداه - ما تحرّك قلمه إلاّ فی هذا الذّكر البديع و هذا الظّهور المتباذخ المنيع و هذا العلوّ المتعالی الرّفيع و هذه الشّمس المشرقة المنير و هذا الأمر الظّاهر الباهر العزيز المنيع. قدری تفكّر كن كه چه می فرمايد آن نقطه وجود و جمال معبود! می فرمايد: ای پروردگار، من اراده نكرده ام اين که باقی بماند بر اين شجر از غصن و ورق و ثمری كه ساجد نشود از برای او يوم ظهور او و تسبيح ننمايد تو را به آن مظهر ظهور به آنچه سزاوار است از برای علوّ علوّ ظهور او و سموّ سموّ بطون او. و می فرمايد: اگر مشاهده نمودی تو، ای پروردگار من، بر من از غصن و ورق و ثمری كه ساجد نشود از برای او يوم ظهور او، پس قطع كن او را، ای پروردگار، از اين شجره! به درستي كه او نبوده است از من و راجع نمی شود به سوی من.