Kitab-i-Badi/Persian630: Difference between revisions

From Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki
Jump to navigation Jump to search
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
 
(3 intermediate revisions by the same user not shown)
Line 1: Line 1:
عجب است كه به اين گونه تحقيقات مشغول شده. إذا ظهر الشّطّ، هل يليق لأحد أن يلتفتَ إلی ماء الغدير؟ إذاً فانصف، يا أيّها الحمير! و إذا أشرقتْ الشّمس، هل ينبغی لأحدٍ أن يستضیء بالسّراج، و لو كان سراجاً حقيقيّاً؟ فانصف، يا أيّها الغافل الّذی بغفلتك ناح كلّ شیء و لو إنّک أنت فی حجبات غليظ. و إذا تموّج بحر الأعظم، هل يتوجّه العاقل إلی سراب بقيعة؟ لا فو ربّنا الرّحمن الرّحيم. ولكن أنت لن تجد ما نذكر لأنّ قلبك صار محروماً من نفحات الله المقتدر العلیّ الحكيم.
بشنو سخن اين عبد را: سبب وهم ناس مشو! رحم كن بر امر الله و بر ناس[۳۳۸]! در هر عصر نفوس متوهّمه مجتمع شده و ناس را از شاطی بحر احديّه محروم نموده اند. قدری تفكّر نما كه چه مقدار توهّمات در ما بين ملاء فرقان بود از ظهور قائم و ظهور قيامت و ظهور ساعت. و بعد از ظهور نقطه اولی - روح ما سواه فداه - معلوم شد كه جميع خاطی بوده اند و به قطره از بحر علم مشروب نه. و آن جمال قدم به زحمت تمام كسر اصنام وهم و هوی نموده. تازه امثال آن نفوس اراده نموده اند ناس را به اوهام جديد مبتلا نمايند. بگو: بترسيد از خداوند يكتا و مرتكب مشويد امري را كه از چشم مقرّبين به جای اشك خون جاری شود! حقّ را باطل مدانيد و باطل را حقّ مشمريد! بلی، حقّ لم يزل حقّ بوده، ولكن تو آن حقّ را نشناخته.

Latest revision as of 23:12, 16 May 2023

بشنو سخن اين عبد را: سبب وهم ناس مشو! رحم كن بر امر الله و بر ناس[۳۳۸]! در هر عصر نفوس متوهّمه مجتمع شده و ناس را از شاطی بحر احديّه محروم نموده اند. قدری تفكّر نما كه چه مقدار توهّمات در ما بين ملاء فرقان بود از ظهور قائم و ظهور قيامت و ظهور ساعت. و بعد از ظهور نقطه اولی - روح ما سواه فداه - معلوم شد كه جميع خاطی بوده اند و به قطره از بحر علم مشروب نه. و آن جمال قدم به زحمت تمام كسر اصنام وهم و هوی نموده. تازه امثال آن نفوس اراده نموده اند ناس را به اوهام جديد مبتلا نمايند. بگو: بترسيد از خداوند يكتا و مرتكب مشويد امري را كه از چشم مقرّبين به جای اشك خون جاری شود! حقّ را باطل مدانيد و باطل را حقّ مشمريد! بلی، حقّ لم يزل حقّ بوده، ولكن تو آن حقّ را نشناخته.