Kitab-i-Badi/Persian585: Difference between revisions

From Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki
Jump to navigation Jump to search
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
 
(One intermediate revision by the same user not shown)
Line 1: Line 1:
نفسی را كه از جميع مَن فی الأرض منقطع و ظاهراً باهراً چون شمس ما بين اعدا مشرق و مضیء و از كلّ اطراف سهام بغضا[۳۱۱]بر جسد مباركش وارد، مع ذلك شرم ننموده و نوشته آنچه را كه حقايق كلّ شیء نوحه نموده اند. و از اينها گذشته بلايای جمال احديّه را در عراق نشنيدی، در ارض طا چه مي گوئی، ای بی خبر و بی بصر؟ همين ميرزا يحيی با سليمان خان در دزاشوب بودند و بعد آمده به ارض طا در خانه سليمان خان چند روز مستور بود. و بعد كه اسباب فساد جمع شد فرار نمود تا آن که واقع شد آنچه واقع شد. و حضرت ابهی واضحاً مشهوداً در مقرّ خود ساكن، چنانچه آمدند و دستگير نمودند، با آن که و الله الّذی لا إله إلاّ هو كه در همان ايّام از ارض طفّ مراجعت فرموده بودند و ابداً اطّلاع نداشتند. چهار ماه متوالی در اغلال و سلاسل بوده و ضرّ آن ايّام احتياج ذكر ندارد كه چه وارد می نمودند.
و اين که نوشته بودی: نصرت امر الله كسانی نمودند كه در مازندران چرم خوردند[۳۱۴]، فرمودند: در ايّامي كه در ارض طا محبوس بوديم چند يوم اوّل چرم هم نبود كه كسی بخورد. فواحسرتا عليك، يا أيّها الغافل عن كلّ خير و العامل بكلّ شرّ! تنطق بما لا علمته، و هذا لم يكن من عندك بل بما ألقی الشّيطان فی صدرك. نسئل الله بأنْ يأخذه أخذ عزيز مقتدر. جميع ذرّات شهادت مي دهند كه جمال ابهی وحده در مقابل اعدا قائم بودند، چنانچه بعضی از احبّا از ارض طفّ در آن ايّام نوشتند و استدعا نمودند كه چند روزی مستور شوند، چه كه امر به قسمی صعب شده بود كه هر نفسی در كلّ يوم بين يدی وارد می شد خبری جديد از مكر ماكرين و اراده معرضين ذكر مي نمود. و به شأنی اعدا به اعراض برخواستند كه در كوچه ها و اسواق بعضی را معيّن نموده كه در حين مرور به ضرب رصاص شهيد نمايند. مع ذلك آنی وجه مبارك را ستر نفرموده و وحده از بيت بيرون تشريف مي آوردند و ابداً اعتنا به نفسی نمي فرمودند و هميشه "واشوقا للقاء المحبوب!" مي فرمودند. اهل ملأ اعلی از فعلشان متحيّر و جميع به "تبارك الله احسن المُبدِعين!" ناطق. و تو جميع را انكار نموده، چه كه به انفُس فجّار مأنوس گشته و از حقّ تبرّی جسته.

Latest revision as of 22:57, 16 May 2023

و اين که نوشته بودی: نصرت امر الله كسانی نمودند كه در مازندران چرم خوردند[۳۱۴]، فرمودند: در ايّامي كه در ارض طا محبوس بوديم چند يوم اوّل چرم هم نبود كه كسی بخورد. فواحسرتا عليك، يا أيّها الغافل عن كلّ خير و العامل بكلّ شرّ! تنطق بما لا علمته، و هذا لم يكن من عندك بل بما ألقی الشّيطان فی صدرك. نسئل الله بأنْ يأخذه أخذ عزيز مقتدر. جميع ذرّات شهادت مي دهند كه جمال ابهی وحده در مقابل اعدا قائم بودند، چنانچه بعضی از احبّا از ارض طفّ در آن ايّام نوشتند و استدعا نمودند كه چند روزی مستور شوند، چه كه امر به قسمی صعب شده بود كه هر نفسی در كلّ يوم بين يدی وارد می شد خبری جديد از مكر ماكرين و اراده معرضين ذكر مي نمود. و به شأنی اعدا به اعراض برخواستند كه در كوچه ها و اسواق بعضی را معيّن نموده كه در حين مرور به ضرب رصاص شهيد نمايند. مع ذلك آنی وجه مبارك را ستر نفرموده و وحده از بيت بيرون تشريف مي آوردند و ابداً اعتنا به نفسی نمي فرمودند و هميشه "واشوقا للقاء المحبوب!" مي فرمودند. اهل ملأ اعلی از فعلشان متحيّر و جميع به "تبارك الله احسن المُبدِعين!" ناطق. و تو جميع را انكار نموده، چه كه به انفُس فجّار مأنوس گشته و از حقّ تبرّی جسته.