Kitab-i-Badi/Persian576: Difference between revisions

From Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki
Jump to navigation Jump to search
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
 
(One intermediate revision by the same user not shown)
Line 1: Line 1:
و امّا حكايت نقطه اولی - روح ما سواه فداه – وقتي كه از فارس با چاپار متعدّده آن هيكل ربانيّه را مي آوردند كه به آذربايجان ببرند بعضی از اصحاب، از جمله جناب عظيم - عليه بهاء الله -، نوشتند به بعضی از احبّای ساكنه در ارض طا كه ما همرهان را راضی نموده ايم كه قدری زخارف بدهيم و حضرت را در شب از ما بين آن قوم برده و مستور داريم. و اين امر را در پيشگاه حضور اقدس اعلی جلّ كبريائه معروض داشتند، آن جمال احديّه تبسّم فرمودند. و از تبسّم مبارك اصحاب چنان ادراك نمودند كه راضي اند به آنچه اراده نموده اند. و بعد از اجتماع اسباب در وقتي كه در كلين تشريف داشتند در محضر[۳۰۶]اقدس معروض داشتند كه امشب بايد از ما بين اين قوم تشريف ببريد. مجدّد تبسّمی فرمودند و فرمودند: "جبل آذربايجان هم قسمتی دارد." هذا مِن فعل الحقّ و ظهر مِن الحقّ و كان علی الحقّ و سطع منه رائحة الحقّ. ولكن أنت و أمثالك لا تجدن و تكوننّ من الغافلين.
و چون در نظر اهل عراق اين طايفه حقير و بی مقدار بودند، به شأنی كه جز لعن و سبّ و شتم از احدی نسبت به اين طايفه مذكور نمی شد، لذا احدی مراوده نمي نمود تا از كوثر بيان معارف الهی و سلسبيل حكم نامتناهی ربّانی مرزوق شود. محض مخالطه مدّتی به قهوه، كه در يم شط واقع بود، تشريف بردند تا آن که در آن محلّ با بعضی از اهل عراق گفتگو شد. و بعد بنای مراوده گذاردند و به شأنی امر الله معزّز شد كه كلّ به ثناء الله ناطق و به شطر مقصود مايل گشتند. ای بی بصر، اگر به قدر خفّاش بصر مي داشتی هرآينه تصديق مي نمودی كه جلوسُهُ فی القهوة فی أقلّ مِن آن لَخيرٌ منك و مِن وجودك و عمّا[۳۰۹]عملتَ و تعمل، ثمّ عمل مثلائك.

Latest revision as of 22:54, 16 May 2023

و چون در نظر اهل عراق اين طايفه حقير و بی مقدار بودند، به شأنی كه جز لعن و سبّ و شتم از احدی نسبت به اين طايفه مذكور نمی شد، لذا احدی مراوده نمي نمود تا از كوثر بيان معارف الهی و سلسبيل حكم نامتناهی ربّانی مرزوق شود. محض مخالطه مدّتی به قهوه، كه در يم شط واقع بود، تشريف بردند تا آن که در آن محلّ با بعضی از اهل عراق گفتگو شد. و بعد بنای مراوده گذاردند و به شأنی امر الله معزّز شد كه كلّ به ثناء الله ناطق و به شطر مقصود مايل گشتند. ای بی بصر، اگر به قدر خفّاش بصر مي داشتی هرآينه تصديق مي نمودی كه جلوسُهُ فی القهوة فی أقلّ مِن آن لَخيرٌ منك و مِن وجودك و عمّا[۳۰۹]عملتَ و تعمل، ثمّ عمل مثلائك.