Kitab-i-Badi/Persian561: Difference between revisions

From Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki
Jump to navigation Jump to search
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
 
(3 intermediate revisions by the same user not shown)
Line 1: Line 1:
اين مجملی از حكايت روح كه ذكر شد و حينئذٍ هذا الرّوح يخاطبكم و يقول: "هلمّوا هلمّوا، يا ملاء المنكرين، بأسيافكم و رماحكم و سهامكم! و إنّی أشتاق كما هو كان مشتاقاً. فو الّذی نفسُ حسين بيده، لَأكون أشدّ إشتياقاً و أعظم إنتظاراً[۲۹۹]ولكن أنتم لا تشعرون." چه كه از كوثر معانی نچشيده ايد و از سلسبيل حبّ نياشاميده ايد. فاه آه عمّا إفتريتَ علی أنبياء الله و ظلمتَ علی مظاهره و مطالع وحيه و مشارق إلهامه و مكامن علمه و مخازن حكمته. و اين ارتكاب را ننموده مگر آن که خواسته عمل مرشدت را تصحيح كنی. كذلك سوّلتْ لك نفسك أمراً و جعلك مِن المعتدين. أفمن كان مستوراً تحت القِناع كمن فدی روحه فی سبيل الله؟
ای مقلّد متوهّم، چنين نفوس به چه كار خواهند آمد؟ ما فی حقيقتت از اين كلمه معلوم شد، كه عقيده تو و معرضين بالله چه بوده و چه خواهد بود. جواهر وجود را مثل خود دانسته كه شموس حقيقت را به انفس مشركه قياس كرده. فو الله إضطربتْ مِن قولك كلُّ شیءٍ. آن قدر بدان كه آنچه در اعلی رتبه عرفان خود عارف شوی[۳۰۰]وهمی است از تو كه راجع به نفس خود تو بوده و اصفيای الهی از آن مقدّس و مبرّا. قسم به آفتاب عزّ معانی كه در كلّ حين و حان به تمام اشتياق منتظر بوده اند كه در سبيل رحمن جان انفاق نمايند، و تواستهزاءً علی الله مي نويسی كه پيغمبر در جوال رفته بود. از كلمه ات قَدْرَت معلوم. ديگر لفظی نبود كه مذكور نمائی كه مخصوص به اين لفظ قبيح ذكر كرده. أفّ لك و لحيائك! فطرت مرشدت هم مثل خودت بوده و خواهد بود.

Latest revision as of 18:45, 16 May 2023

ای مقلّد متوهّم، چنين نفوس به چه كار خواهند آمد؟ ما فی حقيقتت از اين كلمه معلوم شد، كه عقيده تو و معرضين بالله چه بوده و چه خواهد بود. جواهر وجود را مثل خود دانسته كه شموس حقيقت را به انفس مشركه قياس كرده. فو الله إضطربتْ مِن قولك كلُّ شیءٍ. آن قدر بدان كه آنچه در اعلی رتبه عرفان خود عارف شوی[۳۰۰]وهمی است از تو كه راجع به نفس خود تو بوده و اصفيای الهی از آن مقدّس و مبرّا. قسم به آفتاب عزّ معانی كه در كلّ حين و حان به تمام اشتياق منتظر بوده اند كه در سبيل رحمن جان انفاق نمايند، و تواستهزاءً علی الله مي نويسی كه پيغمبر در جوال رفته بود. از كلمه ات قَدْرَت معلوم. ديگر لفظی نبود كه مذكور نمائی كه مخصوص به اين لفظ قبيح ذكر كرده. أفّ لك و لحيائك! فطرت مرشدت هم مثل خودت بوده و خواهد بود.